لحظه ای درنگ...

دیروز یعنی 14 آبان یه کلاس با بچه های امور فرهنگی کارشناسی داشتم که یکی از دانشجوها یه برگه بهم داد و گفت:

استاد امروز روز فرهنگ عمومیه!

راستش خیلی خجالت کشیدم! وقتی از بقیه کلاس پرسیدم امروز چه روزیه؛ یکی گفت یک روز بعد از 13 آبان

یکی گفت سه شنبه

یکی دیگه گفت روز کتابداری

هیشکی حتی از روی تقویم هم چنین روزی یادش نبود...

یادداشت اون دانشجو که از رو اینترنت برداشته بود، این بود که البته نمی دونم نویسنده اش کیه!




امروز ۱۴ ابان ماه بر مبنای تقویم روز فرهنگ عمومی نامگذاری شده است.همانطور که می دانیم نامگذاری یک روز خاص برای یک مناسبت ٬ نشان از اهمیت آن موضوع داشته و به گونه ای توجیه کننده سیاست های کلان یک نظام محسوب می شود و یک نظام در صدد است با بزرگ نمایی این مناسبت ها در روزهای خاصی از سال به گونه ای آن را برای افراد جامعه مطرح و بارز جلوه دهد.ولی سوال اینجاست: صرف نامگذاری یک روز و یک مناسبت ٬ ایا می توا نبه اهداف و سیاست گذاری های کلی و کلان در آن موضوع دست یافت؟ یا بایستی راهبردها و راهکارهای دیگری نیز برای دست یابی به اهداف مصرح و مکتوم در ان مناسبت مد نظر قرار گیرد و برای اجرایی شدن آن راهکارها از ظرفیت ها و امکانات ویژه ای بهره گرفته شود.

شاید ساده ترین تعریف از عبارت فرهنگ عمومی چیزی در حد اشنایی نسبتا مختصر کلیه شهروندان یک جامعه نسبت به حقوق اجتماعی و فرهنگی و البته التزام به رعایت آن از سوی افراد است تا بواسطه آن بتوان یک جامعه ای با سطح متوسطی از آگاهی و رفاه فراهم ّآورد .

بی شک فرهنگ عمومی یک جامعه یکی از اولین بخش های یک جامعه است که در برابر وقایعی که آن جامعه را به سعادت یا سقوط سوق می دهد ٬ نقش کلیدی و بنیادین بر عهده دارد و شاید یکی از اولین ملزومات یک جامعه بانشاط و امن ٬ نهادینه کردن این رفتارها و هنجارها در قالب یک فرهنگ سازی عمومی و همه جانبه است.

از جمله بارز ترین نمودهای فرهنگ عمومی در یک جامعه بدون شک بالا بردن آستانه تحمل افراد آن است.جامعه ای با مردم عصبی و کم طاقت و تحمل بستر ساز بسیاری از ناهنجاری ها و مشکلات اجتماعی است که در دراز مدت به صورت یک معضل و مشکل اساسی و بنیادین رخ می نماید. از مهمترین مختصات جامعه ای با آستانه تحمل پایین ٬ زیر پا گذاشتن حقوق اجتماعی سایر افراد جامعه است. این موضوع در ریزبینانه ترین حالت ان در صف نانوایی و در برجسته ترین حالت ان که در رانندگی و مخاطرات پیش روی آن است ٬ قابل ارزیابی است.

متاسفانه پروسه فرهنگ عامه و عمومی به نظر می رسد که تنها در تقویم و ان هم روزی یا فهته ای در سال مورد توجه قرار می گیرد و عملا کارکرد و تاثیر خود را از دست داده است. رقم بالای تصادفات منجر به جرح و فوت در همین جامعه کوچک ما یعنی ... بالارفتن آمار بزهکاری و پایین آمدن سن اعتیاد به انواع مواد مخدر در جوانان و بسیاری در گر از موارد نشان می دهد که مسئولین مرتبط در این حوزه نتوانسته اند کار خاصی را انجام دهند و یا شاید انقدر دغدغه های اقتصادی و سیاسی مسئولان زیاد شده که این گونه مسائل محلی از اعراب ندارد.متاسفانه یا خوشبختانه فرهنگ یک پروسه تدریجی و پایه ای است و سرمایه گذاری و یا عدم سرمایه گذاری در این حوزه در کوتاه مدت چندان قابل ارزیابی نیست و در دراز مدت است که ناگهان مشاهده می کنی یک جامعه شکوفا شده و یا جامعه ای از درون استحاله شده و دیگر چیزی از ان باقی نمانده است. البته غیر منصفانه و تا حدی ناجوانمردانه است که کلیه مسئولیت ها در حوزه فرهنگ عمومی را بر عهده مسئولان سیاسی و نهاد های پاسخگو بگذاریم و من معتقدم ما افراد جامعه با رفتارهای خیلی ساده مثل سلام دادن به کوچکترها و با لبخند با مردم روبرو شدن می توانیم خیلی در تلطیف روحیه مردم و شاد تر کردن انها تاثیر داشته باشیم. و همانطور که می دانیم بین فرد و جامعه یک رابطه چند سویه و متقابل وجود دارد و عملا یک جامعه تشکیل شده از خیل افرادی که در ان زندگی می کنند پس اگر در این حوزه ابتدا از خودمان شروع کنیم و از همین فردا صبح با ظاهری اراسته و لبخندی بر لب در محیط اجتماع و کار خود حاضر شویم و اگر وسیله نقلیه داریم کمربند ایمنی و سایر اقدامات حفاظتی را به طور کامل انجام دهیم. اگر صبح برای گرفتن نان به نانوایی می رویم در حق تقدم نوبت حواسمان باشد و به همه همشهریان پیش سلام باشیم.آنوقت می توانیم بگوییم که ما در این زمینه وظیفه خود را انجام داده ایم و قطعا این حرکت ما می تواند توسط چند نفر دیگر نیز تکرار شده و در دراز مدت تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود.فراموش نکنیم که فرهنگ عمومی و بستر عمومی فرهنگ یک جامعه اولین و مهمترین زمینه شکل گیری بسیاری از رفتارها و منش ها در نسل جوان و نوجوان ما ست .پس بیاییم و با بالا بردن استانه تحمل خود و رعایت برخی از ظریاف و طرایف در برخوردهای اجتماعی و روزمره خود به این حرکت شتاب دهیم.

دوستان چند وقتی است اصلا حال و هوای شهرمان چندان روشن نیست. تعداد تصادف های منجر به جرح و فوت در این چند ماهه به شدت افزایش یافته . خبرهای نگران کننده ای در خصوص بی بندوباری های اجتماعی به گوش می رسد و ............. پس بی تفاوت و ساکت نمانیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.